••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ- وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس تن به سستی دهد، حقوق را پايمال کند، و هر کس سخن چين را پيروی کند دوستی را به نابودی کشاند.
(اخلاقی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا
قال الرضي- و يروى هذا الكلام عن النبي ص- و لا عجب أن يشتبه الكلامان- لأن مستقاهما من قليب و مفرغهما من ذنوب

 و درود خدا بر او، فرمود: سنگ غصبی در بنای خانه، مايه ويران شدن آن است. 
 
(اين سخن از رسول خدا نقل شده است، و اينکه سخن پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم و علی عليه السّلام شبيه يکديگرند جای شگفتی نيست برای اينکه هر دو از يک جا سر چشمه گرفته و در دو ظرف ريخته شده است).
(اقتصادی، سياسی)

 

+ نوشته شده در دو شنبه 12 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اجتماعی,اقتصادی,حقوق,سخن چین,دوستی,مال غصبی, ساعت 13:46 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ- وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ- وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ- يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ‏مَنّاً- وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ- وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ

 و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان، و برتری خواجگان اداره می‌گردد.
 (سياسی، علمی، تاريخی)
 
 
 

وَ رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ- فَقَالَ يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ- وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ- وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ- فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا- وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا- كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ- وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (پيراهن و صله داری بر اندام امام بود شخصی پرسيد چرا پيراهن وصله دار می‌پوشی) دل با آن فروتن، و نفس رام می‌شود، و مؤمنان از آن سر مشق می‌گيرند. دنيای (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جدای از يکديگرند، پس کسی که دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کينه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هر گاه به يکی نزديک شود از ديگری دور می‌گردد، و آن دو همواره به يکديگر زيان رسانند.
(اخلاقی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ - وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ - وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ - يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ‏ مَنّاً - وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ - فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ - وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ


و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان، و برتری خواجگان اداره می‌گردد.
(سياسی، علمی، تاريخی) 
 


وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَكَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ لَيْلَةٍ - وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِي النُّجُومِ - فَقَالَ لِي يَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ - فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ قَالَ يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا - الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ - أُولَئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً - وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِيباً - وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً - ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ - يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ ع قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ - فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ - إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً - أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِيَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ كَوْبَةٍ وَ هِيَ الطَّبْلُ - وَ قَدْ قِيلَ أَيْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ - وَ الْكَوْبَةَ الطُّنْبُورُ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از نوف بکّالی نقل شده، که در يکی از شب‌ها، امام علی عليه السّلام را ديدم برای عبادت از بستر برخاست، نگاهی به ستارگان افکند، و به من فرمود: خوابی يا بيدار گفتم: بيدارم. فرمود: ای نوف خوشا به حال آنان که از دنيای حرام چشم پوشيدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمی هستند که زمين را تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زيرين، و دعا را لباس روئين خود قرار دادند، و با روش عيسای مسيح با دنيا بر خورد کردند. 
ای نوف همانا داوود پيامبر (که درود خدا بر او باد) در چنين ساعتی از شب بر می‌خاست، و می‌گفت: «اين ساعتی است که دعای هر بنده‌ای به اجابت می‌رسد، جز با باج گيران، جاسوسان، شبگردان و نيروهای انتظامی حکومت ستمگر، يا نوازنده طنبور و طبل».
(اخلاقی، تربيتی)